کاش در این صبح قشنگ
روی این ثانیه ها
بین كج خلقی این مردم ها
یادت نرود
یک نفر هست كه او میخواهد
که تو لبریز ز لبخند بهاری باشی
نکند دلدارم
در سكوت تنهایی
ذره ای غم بخوری
تو فقط باش و بخند
ما بقی یعنی
همه ی
غم دنیا با من
اردیبهشت
می خواهم بغلم کنی ؟
تنهای تنها
کودک فقیر شهرم ما را ببخش!
هرگز از مرگ نهراسیدهام
واژه
بی تو